با هم صدا کردند ماتمهای عالم را
وقتی جدا کردند همدمهای عالم را
از عطر یاسم بادهای باغهای دور
از یاد میبردند مریمهای عالم را
انگار یک جا بر سرم آوار میکردند
تیغ تمام ابن ملجمهای عالم را
تا صبح بر گلبرگ زردش گریه خواهم کرد
شرمنده خواهم کرد شبنمهای عالم را
من پشت پرچین بهشت کوچکم دیدم
هیزم به دوشان جهنمهای عالم را
ماهم هلالی میشد و من در حلولی سرخ
میدیدم آغاز محرمهای عالم را