ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

علی‌اکبر داوری

به هیچ‌کس نخورد بَر که صحبت از خود ماست
جناب آینه من روی صحبتم به شماست

دوباره وحشت نیل است و قصه‌ی فرعون
ولی حکایت ما قرن‌ها پس از موساست

هزار کشتی از این نیل رد شده است، هنوز
من و تو مانده که اعجاز در کدام عصاست

نداشت مایه‌ی پیغمبری کسی از ما
و گرنه غار حرا هم هنوز غار حراست

چه‌گونه یک گره از کار خلق بگشاید
دو دست‌مان که تمامی عمر وقف دعاست

دو دست‌مان که پی روزنامه‌ی هر روز
توسلش به ستون نیازمندی‌هاست؟!

هزار سوخته از جنگ‌ها به جا مانده است
هنوز قصه‌ی پروانه بحث محفل ماست

اگر چه پُر شده صد چاه از برادرها
جهان به جلوه‌ی گل‌های یوسفش زیباست

درید سینه‌ی سهراب را، کسی که دلش
تمام عمر فقط از خدا پسر می‌خواست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد