ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

محمدعلی بهمنی

لبت نه گوید و پیداست می‌گوید دلت: آری
که این‌سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری

دلت می‌آید آیا از زبانی این همه شیرین
 تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان آری

نمی‌رنجم اگر باور نداری عشق نابم را
که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری

تو را چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت
به شرطی که مرا در آرزوی خویش نگذاری

چه زیبا می‌شود دنیا برای من اگر روزی
تو از آنی که هستی ای معما! پرده برداری

صدایی ازصدای عشق خوش‌تر نیست، حافظ گفت
اگرچه بر صدایش زخم‌ها زد تیغ تاتاری

نظرات 1 + ارسال نظر
مرضیه دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 14:58

میدونی قشنگی شعرهای بهمنی به چیه؟؟ به آدم امروز نزدیکه... زرنجه ردیف نمیکنه، صاف و ساده و زیبا احساس قشنگشو تبدیل به غزل میکنه... تو غزل جون نمیکنه، غزلو مشت و مال نمیده... غزل مال اینجور شاعراست، تا زمانی هم که این دست شعرا هستند، غزل هم میمونه.

تو را چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت
به شرطی که مرا در آرزوی خویش نگذاری

به قول خودش
شاعر شنیدنی است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد