ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

معصومه بابکی

این بار جای چشم و دو ابرو قفس کشید
بعدش به جای قلب برایش هوس کشید

پروانه‌ای کشید کنار گلی سپید
پروانه را پراند و به جایش مگس کشید!

یک تیر و یک کمان و کمی آن طرف‌تَرَش
یک قلب پاره پاره در تیررس کشید

بعد از گذشت شش‌صد و هشتاد و هشت روز
فهمید هر چه از تو کشیده عبث کشید

می‌خواست حرف‌های دلش را. . . نزد ولی
حرفی نزد به جای دیالوگ نفس کشید

یک لحظه کل زندگی‌اش را مرور کرد
یاد دو چشم ناز تو افتاد. . . پس کشید. . .

نظرات 2 + ارسال نظر
مرضیه چهارشنبه 19 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 13:39

غزلهای این اواخر خیلی خوب انتخاب میشن...
(خوب یعنی اینکه با سلیقه من جور درمیان)

همه مال شاعرای معاصرند
شما هم امروزی

مرضیه پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 16:51

من امروزی نیستم... به هیچ عنوان!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد