ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

مهدی سهیلی

روزگارم نام داد و کام‌رانی را گرفت
تا زبانم داد، شوق هم‌زبانی را گرفت

گفتمش خواهم گل و صد آرزو آرم به چنگ
گل، فراوان داد و شوق باغ‌بانی را گرفت

آن چنان بودم که لبخندم گل صد باغ بود
اشک پیری خنده‌های آن‌چنانی را گرفت

آبرو می‌خواستم تا رخ برافروزم چو شمع
آبرو بخشید و روی ارغوانی را گرفت

در جوانی شاد بودم پای‌کوب دشت‌ها
رنج پاییزی، بهار شادمانی را گرفت

هیچ دانی روزگار حیله‌گر با من چه کرد؟
سال‌ها عمر عبث داد و جوانی را گرفت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد