ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

عبدالحسین ستوده

به تقویم تعطیل این زندگی
که لبریز شب‌های خط خورده است
یکی احتمالاً بهار مرا
برای زمستان خود برده است

کمی زندگی سهم من بود و بس
و دستی که آن را بغل می‌گرفت
نگاهم کنار خدا می‌نشست
و از چشم نابش عسل می‌گرفت

چه سرد است و یخ بسته و بی‌عبور
خیابان دل‌تنگ رویای من
من و روزهایی که بس تنبل‌اند
نفس‌های بی‌حال دنیای من

من و پای غمگین و این کفش گیج
که پوشیده از گرد آوارگی است
ببین سهم من از همه جاده‌ها
به جز جای پاهای یک رفته نیست

نظرات 2 + ارسال نظر
عبدالحسین ستوده پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 18:31 http://booyelimoo.blogfa.com

سلام
ممنون که قابل دانستید دوست من ...... .

پونه سجادی دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:00

خیلی قشنگه شعرت.

شعرش.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد