ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

جواد زهتاب

... و عشق بود که آغاز قصه تنها بود
و عشق بود که آغاز قصه‌ی ما بود

و عشق بود که پرواز شد پرستو را
به صبح باغچه پاشید عطر شب‌بو را


و طبع خاک هم از عشق بود اگر گل کرد
که گل چنان شد و عشوه به کار بلبل کرد

و بلبل آمد و آواز عاشقی سر داد
خبر، هزار کبوتر به آسمان پر داد

خبر چه بود که هر جمع را پریشان کرد
به پیله رفت و دل شمع را پریشان کرد؟

خبر رسید به صحرا و قیس، مجنون شد
و قصه‌ای شد و قلب قبیله‌ای خون شد


و عشق آمد و یوسف شد و زن شد
و عشق راهی بازار و کوی و برزن شد

و شمس شد که بتابد به جان مولانا
و جان شعر شد و شعرها مطنطن شد

برای وسوسه کردن شبی زلیخا شد
برای بردن دل روز بعد لیلا شد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد