... و عشق بود که آغاز قصه تنها بود
و عشق بود که آغاز قصهی ما بود
و عشق بود که پرواز شد پرستو را
به صبح باغچه پاشید عطر شببو را
و طبع خاک هم از عشق بود اگر گل کرد
که گل چنان شد و عشوه به کار بلبل کرد
و بلبل آمد و آواز عاشقی سر داد
خبر، هزار کبوتر به آسمان پر داد
خبر چه بود که هر جمع را پریشان کرد
به پیله رفت و دل شمع را پریشان کرد؟
خبر رسید به صحرا و قیس، مجنون شد
و قصهای شد و قلب قبیلهای خون شد
و عشق آمد و یوسف شد و زن شد
و عشق راهی بازار و کوی و برزن شد
و شمس شد که بتابد به جان مولانا
و جان شعر شد و شعرها مطنطن شد
برای وسوسه کردن شبی زلیخا شد
برای بردن دل روز بعد لیلا شد