ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

علی‌رضا قزوه

کهنه‌صرّافان دنیا از تصرّف می‌خورند
از عدالت می‌نویسند، از تخلّف می‌خورند

می‌نویسم دوستان! معیار خوبی مرده است
دوستان خوب من تنها تأسّف می‌خورند!

این که طبع شاعران خشکیده باشد عیب کیست؟
ناقدان از سفره‌ی چرب تعارف می‌خورند

عاشقان هم گاه‌گاهی ناز عرفان می‌کشند
عارفان هم دزدکی نان تصوّف می‌خورند

یوسف من! قحطی عشق است، اینان را بهل!
کلفت دین‌اند و دنیا، از تکلّف می‌خورند

آخر این قصّه را من جور دیگر دیده‌ام
گرگ‌ها را هم برادرهای یوسف می‌خورند!
نظرات 2 + ارسال نظر
مرضیه جمعه 9 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:53

ما که آخر نفهمیدیم که شریک دزده، کی رفیق قافله!؟ این آقای غزوه هم علامت سوالیه در نوع خودش.

مرضیه جمعه 9 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:54

منظورم آقای قزوه بود

منظورتون رو گرفتم.
به نظر من ایشون رفیق قافله است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد