اگر درخت تو باشی، تبر شدن بد نیست
در این غزل به تو نزدیکتر شدن بد نیست
بهاری و همهی شهر بیقرار تواند
به پای هر قدمت دربهدر شدن بد نیست
دمی نمانده که خاکسترم خطاب کنند
به هم بریز مرا شعلهور شدن بد نیست
هزار عاشق دیوانه محو گیسویت
میان این همه دل مختصر شدن بد نیست
همین که نقش مقابل تویی، غزل زیباست
تو را که خیر بخوانند، شر شدن بد نیست