نه دوستی زحد بِبَر، نه دشمنی زیاد کن
بکُن هر آنچه میکنی ولی به عدل و داد کن
چه فهم میکند بشر، به رزمگاه خیر و شر
نه حق به تهمتن بده، نه فتنه با شغاد کن
ز سستمایگی مَبَر، به هیچ قبله طاعتی
به سنگ و چوب سجده کن ولی به اعتقاد کن
نصیحتی کنم تو را که صرف حفظ دین کنی
چو شیخ شهر شد شبان، به گرگ اعتماد کن
ز رعیت این دعا ببَر، به حکمران خیرهسر
اگر به فکر مردمی، بمیر و شهر شاد کن