صداشان میکنیم، اما صدا را دیر میگیرند
و روی خندههامان تیغهی شمشیر میگیرند
میان چهرههاشان، چشمهای سرخ کرمانی
که از آغامحمدخان خود تاثیر میگیرند
دل دریا پُر است از ماهیان بیسرانجامی
که از رویای خیس خویش، ماهیگیر میگیرند
کبوتر کوچ خواهد کرد از گُلدستهی شهری
که روباهان برای باغ وحشاش شیر میگیرند