ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

رهی معیّری

چشم تو نظر بر من بی‌مایه فکنده‌ست
بر کلبه درویش، هما سایه فکنده‌ست

دانی دل بی‌طاقت سودایی ما چیست؟
طفلی‌ست که آتش به دل دایه فکنده‌ست

از خانه دل، مِهر تو، روشنگر جان شد
این سرو سهی، سایه به همسایه فکنده‌ست

مژگان سیاه تو، بر آن صفحه رخسار
خاری است که بر خرمن گل سایه فکنده‌ست

در می‌کده عشق، «رهی» منزلتی داشت
ناسازی ایامش از آن پایه فکنده‌ست
نظرات 2 + ارسال نظر
مستعار جمعه 10 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:29 http://www.noor.blogsky.com

سلام دوست عزیز
ما بـــدان مقصد عــالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

به ماهم سری بزن...........

اکبر امامی چهارشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 15:22

اینم دومیش
مثل بقیه اش عالییییییییییییییییییییییییییه!


تو خودت نمره ۲۰تی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد