ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

فاطمه سالاروند

بگو به باد که زلف رهام را ببرد
بچیند از لب من، بوسه‌هام را ببرد

بگو به باد خدایا که مهربان باشد
صداش را برساند، صدام را ببرد

بگو رسید به لب، جانم از خداحافظ
برای او گل و صبح و سلام را ببرد

هزار مرتبه گفتم که کاش برگردد
کسی نبود برایش دعام را ببرد

سفر دراز شد و عمر صبر من کوتاه
کسی به یوسف من این پیام را ببرد:

«بگیر دست مرا ای عزیز دور از دست
که مرگ آمده تا جای پام را ببرد»

بگو به باد که زلف رهام را ببرد
برایش این غزل ناتمام را ببرد
نظرات 8 + ارسال نظر
عامری سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 18:51

عامری سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 18:52

[ بدون نام ] سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 18:54

کار خوبی بود

رسول چهارشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 17:05

سلام

شعر تو چون سرزمینم زیباست

تشریف بیاری bernet

اخرش را خدا نکند

پریسا کشاورز حمید سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1388 ساعت 00:22 http://medadesefeed.pesianblog.ir

سلام حالتون چطوره؟
شعر تونو همیشه زمزمه می کنم
به وب من هم بیا
خوشحال میشم

سید علی لواسانی جمعه 7 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:12 http://shomabefarmaeid.blogfa.com/

سلام
استفاده کردیم
با غزلی به روزم

مهری چهارشنبه 3 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 21:03 http://mehripakdel.blogfa.com

سلا م خانم سالاروند
خوبین ؟این شعر زیباتو ن رو حفظم -واقعا جزء شاهکارهای شماست- خ.شحال میشم اگه توی "غزل قهوه " به یک فنجان غزل دعوتتون کنم

ای بابا

aida یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 23:34

شعر زیبایی بود مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد