ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

محمدکاظم کاظمی - کفران

کیست برخیزد از این دشت‌ِ معطّل در برف‌؟
می‌دَوَد خون‌ِ کسی آن سوی‌ِ جنگل در برف‌
کیست برخیزد و این مویة مدفون از کیست‌؟
بوی کم‌بختی ما می‌دهد، این خون از کیست‌؟
کیست برخیزد و در جوش‌، چه می‌بینم‌؟ آه‌!
خون‌ِ معصوم سیاووش‌، چه می‌بینم‌؟ آه‌!
دست‌ِ امدادِ که بود این‌سوی پَرچین واماند؟
این خدا کیست که در خوان‌ِ نخستین واماند؟

ادامه مطلب ...

محمدکاظم کاظمی - هفتاد و دو تیغ

آی دوزخ‌سفران‌! گاه‌ِ دریغ آمده‌است‌
سر بدزدید که هفتاد و دو تیغ آمده‌است‌


طعمة تلخ جحیمید، گلوگیرشده‌

چرک‌ِ زخمید ـ که کوفه است ـ سرازیر شده‌



ادامه مطلب ...