ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ایران من! ای خاک همایون من، ایران
ای عشق تو آمیخته با خون من، ایران
ای منبع الهام من، ای شور تو جاری
در شعر تر و نغمهی موزون من، ایران
ای همّت مردان تو، چون نام بلندت
همتای دماوندت و همسنگ سهندت
روزی که تو آهنگ شکارت به سر افتاد
شیر فلک آمد چو اسیری به کمندت
ایران! خزرت زنده و پر همهمه باشد
کارون تو زاینده و پر زمزمه باشد
تا عرصهی نام است جهان، ناموران را
زانِ تو سرافرازترینِ همه باشد
افکنده شد آن کس که سرافکنده تو را خواست
شرمنده شد آن خصم که شرمنده تو را خواست
خود، بندهی فرهنگ درخشان تو آمد
آن قوم که از روی طمع، بنده تو را خواست
ایران من! آفاق تو را زیر نگین باد
خورشید جهانتابِ تو تابندهترین باد
تو صخرهی صمّایی و موجاند حوادث
تا بوده چنین بوده و تا هست چنین باد
مجتبیٰ فرد
پنجشنبه 21 بهمنماه سال 1395 ساعت 13:16