ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
کی میرسم به لذت در خواب دیدنت؟
سخت است سخت، از لب مردم شنیدنت
هر کس که این ستارهی دنبالهدار را-
یک قرن پیش دیده زمان دمیدنت-
از مثل سیل آمدنت حرف میزند
از قطرهقطره بر دل خارا چکیدنت
پروانهها به سوختنت فکر میکنند
تکشاخها به در دل توفان دویدنت
من... من ولی به سادگیات، مهربانیات
گهگاه هم به عادت ناخن جویدنت!
آخر انار کوچک همبازی نسیم! ـ
دیگر رسیده است زمان رسیدنت
پایین بیا که کاسهی دریوزگی شدهست
زنبیل من به خاطر از شاخه چیدنت
یا زودتر به این زن تنها سری بزن ـ
یا دست کم اجازه بده من به دیدنت...