جان عاشق یک طرف، یک موی لیلا یک طرف
کوچهی محبوب یکسو، کلّ دنیا یک طرف
مثل مجنون تار میبیند جهان را چشم من
میکشی از پنجره تا پردهها را یک طرف
گردنم کج میشود، یک شهر میریزد به هم
تا که میریزد چوناین آن زلف زیبا یک طرف
غرق در تعبیر خواب گیسوی آشفتهات
یک طرف صورتنگاران، اهل معنا یک طرف
در مصافی نابرابر میکِشد روح مرا
گیسوانت یک طرف، آن خالِ تنها یک طرف
هست حق هم با اقلیّت اگر زیباتر است
مردمکهای تو یک سو، اهل تقوا یک طرف
با زبان گفتی برو، با چشمها گفتی بیا
میرود دل یک طرف در عاشقی، پا یک طرف
منزوی گشتم از آن چشم بلاتکلیف تو
یک طرف هم رنگ جنگل، رنگ دریا یک طرف
سر به رسوایی کشد وقتی که با هم رو شود
حُسن یوسف یک طرف، دست زلیخا یک طرف
در قمار عشق دائم سکهها در چرخشاند
یک طرف روی خوشی دارند اما یک طرف