ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
غزل چشمت غزل مویت غزل لبهات بانو جان
خدا رحمش بیاید بر مخاطبهات بانو جان
نگاهت منتقدها را حسابی بیزبان کرده
و شاعرهای سردرگم که در شبهات بانو جان
غنایی راه رفتنها، حماسی عشوه کردنها
چه میچسبد برای ما مجربهات بانو جان
تبم تند است و هذیانم مفاعیلن مفاعیلن
دعا کن قسمتم باشد تو و تبهات بانو جان
•
رسیدم روی این بیتی که عمرش یازده قرن است
و میپرسم به شکلی که مودبهات بانو جان:
تو مرصاد العبادی یا فروغ کشف الاسراری
که رندی میگذارد سر به مکتبهات بانو جان؟
تو لامذهبترین شعری که خیلی دوستش دارم
به مِی سجاده رنگین شد و شد لبهات بانو جان