بی تو اگر بهار بیاید، غریبه است
هر کس به این دیار بیاید غریبه است
حسی اگر جوانه زند در وجود من
هر جور هم که بار بیاید غریبه است
شاید که آشنا بشوم با کسی، ولی
وقتی سر قرار بیاید، غریبه است
با اولین قطار بیاید، غریبه است
با آخرین قطار بیاید غریبه است
با آدمی عجیب به دیوانگیِ من
حتی اگر کنار بیاید، غریبه است
رانندهی یدککش امداد جادهای است
هر قدر هم به کار بیاید، غریبه است
بعد از تو هر کسی که بیاید به سمت من
حتی هزار بار بیاید، غریبه است
•
کردم وصیت اینکه پس از مرگ، غیر تو
هر کس سر مزار بیاید، غریبه است