ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
مباد آن که عزیزت دم از سفر بزند
اگر که رفت مبادا دوباره در بزند!
چهگونهاش بپذیرم به جان اگر که شبی
بدون قهوه بجوشد دم از قجر بزند
به جای بارش رحمت ببارد از او شر
به جای سود رساندن فقط ضرر بزند
چرا رقیب بیاید؟ که را فریب دهد؟
چرا حسود بسوزد؟ که را نظر بزند؟
برو برس به هوسبازیات، بگو به غمت
که نیشتر بزند، نیش بیشتر بزند
قسم نخور سر قرآن، برو که پیش از این
همیشه خواسته بودی که در کمر بزند
صفای سایه و آسایه را کُند بدرود
اگر به ریشهی جنگل کسی تبر بزند