ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

غلام‌عباس سعیدی

هر چه او ناز و ادا کرد مجابش کردم
تا رضاخان شدم و کشف حجابش کردم

مریم باکره‌ای بود و عبادت می‌کرد
جبرئیلش شدم و پاک، خرابش کردم

چشم افسونگر می‌گون غزل‌خوانی داشت
هر غزل خواند یکی ناب، جوابش کردم

گل سرخی که دهانم ز دهانش بر داشت
آن قدَر سخت مکیدم که گلابش کردم

تا که شلّیک کند بوسه‌ی آتش، تا صبح
لب، مسلسل شد و پیوسته خشابش کردم

بازوان را ز دو سو مثل کتابی بستم
مثل یک برگ گلِ لای کتابش کردم

تا که بردارم از گردن او حق زکات
بوسه‌ی بیش‌تر از حدّ نصابش کردم
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد