هیچ بودیم، خدا خواست که تشکیل شویم
مختصر شرحی از آن صاحب تفصیل شویم
قبل ما آمده بودند که آدم باشند
یک کلاغ آمد و آموخت که قابیل شویم
چه عصاها به زمین خورد که ما برخیزیم
بعد هم منکر ِ رفتآمدِ از نیل شویم
تا کجا از خودمان غول سهسر میسازیم؟
نور هم آن قدَری نیست که ما فیل شویم!
تازه گیرم بشویم، از کرَم اوست اگر
باز شایستهی دیدار ابابیل شویم!
•
مثل دکّان، دلمان پر شده از جنس جلَب
کاش این جمعه بیاید، همه تعطیل شویم
بگذار
در هماین یک شعر
دوباره عاشق هم باشیم؛
من نامت را
صدا میزنم
تو بگو «جانم».
دنیا
ناامنتر از آن است
که فکر میکنی!
عاشقیم اما نه یوسف، نه زلیخا میشویم
علتش این است: ما در چاه هم افتادهایم
برگ پاییزیم و در فکر شکار ماست باد
بیخبر از این که ما از آه هم افتادهایم