ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای وای بر آن عشق که نفرین شده باشد
با خون دل سوخته تزیین شده باشد
من از عطش وصل به پرپر زدن افتم
او با دگری خسرو و شیرین شده باشد
ای وای بر آن عاشق رسوای بداقبال
کز بخت بدش عاقبتش این شده باشد