ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
گلخانه میگردد فضای خانه از بویت
کم کرده روی دشتی از گل را گل رویت
سرخی روی گونههایت لالهی خودرو
کندوی لبریز از عسل، چشمان جادویت
محو تماشای توام از بس هماهنگ است
عنّابی لبهایت و زیتونی مویت
جان مرا در دست داری و به هم وصل است
نبض من و آهنگ موزون النگویت
هر روز با پیغمبر چشمان تو همراه
هر شب فریبم میدهد شیطان ابرویت
گلهای گیسویت برای سال نو کافیست
شبها بهاری دارم از گلهای گیسویت