ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
ای که از کوچهی معشوقهی ما میگذری
یک ساعت ار دو قبلکی از عقل و جان برخاستی
این عقل ما آدم بدی این نفس ما حوّاستی
ور آدم از ایوان دل درنامدی در آب و گل
تدریس با تقدیس او بالاتر از اسماستی
گر نیک و بد نزد خدا یک سان بُدی در ابتلا
با جبرئیل ماهرو، ابلیس همسیماستی
ور رازدارستی بشر پیدا نکردی خیر و شر
هر چه که ناپیداستش بر وی همه پیداستی
این حس چون جاسوس ما شد بسته و محبوس ما
چون مینبیند اصل را ای کاشکی اعماستیدریافت «اغما» با صدای «مرتضی اسکندری»
این حس چون جاسوس ما شد بسته و محبوس ما
چون مینبیند اصل را ای کاشکی اعماستی
عجب بیتیه!
از شعرهای شاعران جوان هم شعرهایی رو بنویس.
خیلی حس و حالشون خوبه