ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

حسین جنّتی

غم گندم، خطر «باز»، کبوتر این است
کم‌ترین دردسر داشتن پر، این است

دام را دید کبوتر ولی از وحشت «باز»
با خودش گفت: فرود آی که به‌تر این است

گر چه از پشت زدن، رسم جوان‌مردان نیست
غم نداریم اگر خصلت خنجر این است

اوّلین درس پیمبر شدنش بود، عجب
یوسف آموخت ته چاه، برادر این است

معنی تخته‌ی توفان‌زده در ساحل چیست؟
آخر کشتی در موج شناور، این است

شعله، آهسته به خاکستر حیرت‌زده گفت:
غم نخور، عاقبت سرو و صنوبر این است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد