ستارههای جهان ریزهخوار چشم تواَند
شرابهای دو عالم خمار چشم تواَند
سپیدبختی روز و سیاهروزی شب
بیان سادهی لیل و نهار چشم تواَند
نه ماه و چشمه که شهره به روشنی شدهاند
تمام آینهها وامدار چشم تواَند
و اینکه وا شده پلک هزار نرگس مست
نتایج نفحات بهار چشم تواَند
زمین و زهره و... اصلاً تمام سیّارات
شبیه این دل من بر مدار چشم تواَند
مِی و ستاره و خورشید و نرگس و دریا
بدون شک همهشان از تبار چشم تواَند
برای دیدن «سان» از هزار چشم آهو
جهانیان همه در انتظار چشم تواَند
خلاصهتر بنویسم: غزالِ دشت غزل!
پلنگهای زیادی شکار چشم تواَند