ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

سیروس عبدی

«بودن» حضور جبر است، مرگ «نمی‌شه‌ها» باش
هستی ولی چه «هست»ی، هست همیشه‌ها باش

سنگین نشسته‌ای سرد، بی‌جُنب و جوش و بی‌درد
غیرت نداری ای سنگ! کابوس شیشه‌ها باش

حتّی اگر نباشی یا زیر خاک باشی
اثبات کن خودت را مانند ریشه‌ها باش

در هر نهال کوچک، جریان بگیر چون خون
احیاگر درختان، بنیان بیشه‌ها باش

بی دام و دوری و درد، آسان نمی‌شود عشق
عشق است و کوه مشکل، فرهاد تیشه‌ها باش

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد