ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

رضا طبیب‌زاده

قرار بود خود از حال خود خبر بدهی
نه این که نامه به دستان نامه‌بر بدهی

نوشته‌ای که: چنان باش در کشاکش درد
که زیر بار بر آیی و بار و بر بدهی

درخت باشی و سرسبز در تمامی عمر
اگر تبر بشوی باز هم ثمر بدهی

قفس‌قفس نفست را بریده باشند و
به میله‌های قفس، شوق بال و پر بدهی

ندار باشی و در سالگرد در به دری
برای هدیه به معشوق خویش سر بدهی

نوشته‌ای و قبول است هر چه بنویسی
اگر که لطف کنی بوسه بیشتر بدهی

من و نداری و این راه پر خطر، ای کاش
لبی به لب بزنی، خرجی سفر بدهی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد