ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری
ماهرویان

ماهرویان

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

فاضل نظری

گر عقل پشت حرف دل، اما نمی‌گذاشت
تردید پا به خلوت دنیا نمی‌گذاشت

از خیر هست و نیست دنیا به شوق دوست
می‌شد گذشت... وسوسه اما نمی‌گذاشت

این قدر اگر معطل پرسش نمی‌شدم
شاید قطار عشق مرا جا نمی‌گذاشت

دنیا مرا فروخت ولی کاش دست‌کم
چون بردگان مرا به تماشا نمی‌گذاشت

شاید اگر تو نیز به دریا نمی‌زدی
هرگز به این جزیره کسی پا نمی‌گذاشت

گر عقل در جدال جنون، مرد جنگ بود

ما را در این مبارزه تنها نمی‌گذاشت

ای دل بگو به عقل که دشمن هم این چنین
در خون مرا به حال خودم وا نمی‌گذاشت

ما داغدار بوسه‌ی وصلیم چون دو شمع
ای کاش عشق سر به سر ما نمی‌گذاشت
نظرات 2 + ارسال نظر
رنجبر چهارشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 20:22

جناب فرد وبلاگتون واقعا فوق العاده س خسته نباشین.
من خودمم علاقه شدیدی به شعر دارم !! شعرهای وبلاگ واقعا دل نشین و زیبا هستندـ

حنظله ربانی پنج‌شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 08:51

چند رباعی : ( انتظار )

گیریم که از چشم شما افتاده است
آن کس که به صد راه خطا افتاده است

تا ذکر تو دارد به لبش آقا جان !
این مسئله ها که پیش پا افتاده است

***

گفتید که روز جمعه بر می گردید
با سیصد و سیزده نفر ، می گردید

با این همه غیبتت ، شما هم آقا
دنبال هزار دردسر می گردید

***

از دوری تان چو ابرها می باریم
بی تاب برای لحظه ی دیداریم

تا نیم نگاهی به دل ما بکنید
ریش چه کسی را به گرو بگذاریم ؟

***

حالا که جهان پر از عناد است ، بیا
اسلام که رو به ارتداد است ، بیا

عجّل لولیّک الفرج ها تا کی ...؟
پشت سرتان حرف زیاد است ، بیا

***

حنظله ربانی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد